یک آزمونِ شاد چیه؟
تا اسمِ آزمون میاد، تَن و مَغزِمون میگه اوخ! عادت کردیم وقتی آزمون
بدیم که قراره یک چیزی از یاد گرفتههای ما رو بسنجن نه اینکه بخوان با آزمون هم چیزی یاد بگیریم! معمولاً اینکه چقدر از کل رو بلد هستیم زیاد مورد توجه نیست و همه به اون بخشی توجه میکنن که بلد نیستیم. مثلاً اگر شما در آزمونی 16 نمره از 20 نمره رو بگیرید، کسی نمیاد بگه آفرین که 16 نمره رو بلد بودی، ولی خیلیها میگن اِی بابا، چرا 4 نمرهاش رو بلد نبودی؟! در این حالت یکچهارم از سهچهارم خیلی بزرگتر و پررنگتر شده، اینجوری کلاً شادی از آزمون میره و خوشحالی جای خودش رو به حالگیری میده…
کِی آدمها خوشحال هستن؟ شاید خیلی وقتها و به خیلی از دلایل میتونن شاد باشن، اما یکی از این اتفاقات که همه تجربه کردیم، شادیِ ناشی از یادگیریه. وقتی نوزاد و خردسال چیزی رو میفهمه، میخنده! حالا این چیز میخواد یک مزهی جدید باشه یا یک حالت عجیب یا حتی یک کلمه.
بزرگتر که میشه با سوالاتِ زیادِ خودش سرگرم میشه و اگر کودکی در اطرافتان داشته باشید متوجه میشید که بعد از هر سوالی که به جواب درستش میرسه، چقدر خوشحاله و سریع میره سراغ سوال بعدی. همین شادیِ یادگیری رو با خودش میاره تا بزرگسالی! اما معمولاً آدمهای بزرگسال خجالت میکشن چیزی رو بپرسن تا یاد بگیرن، همینطور خیلی دوست ندارن کسی ازشون آزمون بگیره! برای همین میرن سراغ دانشی که برای یادگیریاش نباید زحمت بکشن و دنبالِ کسی باشن که ازش بپرسن و بحث کنن و آزمون بِدَن. اینطور میشه که مجلّاتِ زردِ همهی دنیا پرفروش میشه و اخبار صَدمَن نیمغازِ آدمهای معروف (هنرپیشه و فوتبالیست و خواننده و …) میشه صدرِ دانستنیهای مورد علاقهی جهان. آدمها کِیف میکنن از اینکه چیزی رو بفهمن و چه بهتر که این فهمیدن زحمتی نداشته باشه، پس براشون رنگ جوراب بازیگرها و نوشیدنی همراهِ شامِ فوتبالیستها میشه یک چیزِ آموزنده و خوب!
اگر دانشآموز باشید، هنوز لذتِ “آهان” رو فراموش نکردید و خیلی اوقات ناخودآگاه میگید اِیوَل، این چه باحاله! خوب شد فهمیدَمِش. اگر دوست دارید بیشتر با این لذّت و اونایی که دنبالش هستن آشنا بشین، اینجا رو هم بخونید.
سالها است که در آیریسک سعی کردیم آزمون رو شاد کنیم! نهاینکه سرِ آزمون براتون آهنگِ شیش و هشت بذاریم یا متن سوال و جواب رو همراه با کلماتِ لوس بنویسیم (چیزی که در کتابها مُد شده) یا رنگِ صفحات صورتی و لیموییِ کمرنگ باشه؛ از این کارها نکردیم ولی همیشه با چند نفر نشستیم و ماهها فکر کردیم و برای هر سوال دلیل و برهان آوردیم که چی رو قراره به بچهها یاد بده، اینجوری شده که هر آزمونی تا حالا برگزار شده، بچههای خوبِش کلی باهاش حال کردن و بعد از سالها هنوز هم دارن ازش تعریف میکنن. حالا بعد از یک کمی تجربه که از سال 80 شروع شده و از 87 مستقیم در آیریسک اجراییاش کردیم، به نظرِمون آزمونی شاده که:
- سوالاش غیرتکراری و طرح شده برای یک روندِ آموزشیِ مشخص باشن.
- چهار تا آدمِ اینکاره سوالات رو طرح کرده باشن، نه خیلی سخت و نه خیلی آسون با یک همزنِ فوقالعاده برای یک نوسانِ هیجانانگیز در طولِ زمانِ آزمون.
- غلط نداشته باشه! غلطِ سرِ آزمون مثلِ پوستِ تخمِمرغ توی نیمرو است! [+]
- پاسخنامهی خوب داشته باشه و بلافاصله بعدِ آزمون بیرون بیاد، نه دو ماه بعد که همهچیز یادِمون و یادِتون رفته.
- کارنامهی تحلیلی داشته باشه تا اگر ده درصدِ مطالبِ آزمون رو بَلَدَم، بفهمم برای بعدِش چیکار کنم.
- همفکری و مشاورهی بعد از آزمون داشته باشه، حتما تالارهای سیهزار نفره و گروههای تلگرامیِ چندصد نفره رو برای هر بحث دنبال کنید، اما وقتِتون رو تلف نکنید.
- دِرّ و دِرّ برگزار نشه! یک فرصتی بِده تا خودم رو بینِ کتابام پیدا کنم یا حداقل خستگیِ قبلی از تنم در بیاد.
- و …
اگر شما هم ویژگیهای دیگهای رو برای آزمونِ شاد میشناسی، چیزی که هم بهت بگه چی کار کنی و هم یادِت بده، بنویس تا به اسمِ خودت ثبت بشه و بعداً ازش مجّانی! استفاده کنیم.